سطح زیر متوسط
استفاده از Pourquoi/parce que
برای یادگیری هر زبان، در کنار متدها و منابع مختلف، می بایست نگاهی ویژه به منابع کمک آموزشی داشت. یکی از سودمندترین انواع این منابع کمک آموزشی پادکست است. عمده پادکست ها به دلیل ماهیت متفاوت خود، جنبه های متفاوتی از رویکرد آکادمیک آموزش رو پوشش می دهند، بنابر این زبان آموز با دایره ای وسیع تر و چه بسا گسترده تر از واژگان و نکات گرامری ممکن است آشنا شود. در وب سایت برنا، تصمیم گرفته ایم که محتوای پادکست را با توضیح جنبه های گرامری تولید کنیم. سعی می کنیم تمامی سطوح را پوشش دهیم تا همه از این منابع بهره ببرند. فعلا با درس اول از سری پادکست های زبان فرانسه آشنا شوید، موضوع آن بیکاری است!
توصیه می کنیم که در ابتدا فایل صوتی درس را گوش فرا دهید. در این مرحله باید ببینید که به صورت عادی، تا چه اندازه محتوای درس و آنچه در این پادکست می شنوید را می فهمید. در ادامه درس و پس از مطالعه بخش های مختلف این درس، یک بار دیگر به این دیالوگ گوش خواهید داد.
دیالوگ پادکست فرانسوی در مورد بیکاری
| A: Je suis si triste ! | ||
| من خیلی غمگینم. |
||
| B: Pourquoi ? | ||
| چرا؟ |
||
| A: Parce que mon patron m’a renvoyé. | ||
| چون رئیسم اخراجم کرد. |
||
| B: Oh non, tu es au chômage ? |
||
| اوه نه، تو بیکاری؟ |
||
| A: Oui. Je dois aller à l A.N.P.E.. Je dois écrire mon C.V.. Je dois chercher du travail. | ||
| آره، باید به آژانس اشتغال برم، باید رزومه م رو بنویسم، باید دنبال کار بگردم. |
||
| B: Bah ne t’inquiète pas, sois tranquille comme Émile. | ||
| نگران نباش، مثل امیل آروم باش. |
||
واژگان و جملات نمونه
Patron
| patron | ||
| رئیس | ||
| Après avoir rencontré mon 5ème patron, je vois maintenant un modèle dans leur conduite. | ||
| بعد از ملاقات پنجمین رئیسم، حالا یک الگو در رفتارهای آنها مشاهده می کنم. | ||
| Notre patron nous fait travailler des heures supplémentaires non rémunérées. | ||
| رئیس ما ما را وادار می کند که بدون حقوق، اضافه کاری کنیم. | ||
| Mon patron me donne les consignes de sécurité. | ||
| رئیسم به من توصیه های ایمنی می کند. | ||
Chômage
| Chômage | ||
| بیکاری | ||
| Le chômage est de 5%. | ||
| نرخ بیکاری 5% است. | ||
ANPE
| ANPE | ||
| آژانس اشتغال |
||
| L’ANPE est une agence pour l’emploi. | ||
| ANPE یک آژانس اشتغال است. | ||
Écrire
| Écrire | ||
| نوشتن | ||
| Comment écris-tu ce mot? | ||
| تو چطور آن کلمه را نوشتی؟ | ||
| Écrire un blog est comme écrire un journal, mais sur Internet. | ||
| نوشتن یک وبلاگ، شبیه نوشتن یک روزنامه، اما در اینترنت است. |
||
| Elle aime écrire un journal. | ||
| او عاشق نوشتن خبر است. |
||
| Il peut écrire une synthèse. | ||
| او می تواند یک خلاصه بنویسد. | ||
CV - Curriculum Vitae
| CV | ||
| رزومه | ||
| Mon CV est en anglais. | ||
| رزومه من به انگلیسی است. |
||
Chercher
| Chercher | ||
| جستجو کردن، پی کسی رفتن |
||
| Je vais chercher le lait, toi tu vas chercher le pain et on se retrouve à la caisse. | ||
| من میرم دنبال شیر بگردم، تو هم دنبال نون بگرد، همدیگر رو جلوی صندوق می بینیم. | ||
| Je cherche des chaussures. | ||
| دنبال کفش می گردم. | ||
| Elle va te chercher pendant la réunion, ne t’inquiète pas. | ||
| او موقع جلسه به دنبالت می آید، نگران نباش. |
||
| Je cherche une jolie écharpe. | ||
| دنبال یک روسری قشنگ می گردم. | ||
| Il va chercher un emploi stable. | ||
| اون می خواهد به دنبال یک کار ثابت برود. |
||
Travail
| travail | ||
| شغل، کار |
||
| Aimes-tu ton travail? | ||
| به کارت علاقه داری؟ | ||
S'inquiéter
| s’inquiéter | ||
| نگران شدن |
||
| Ne t’inquiètes pas, tu es trop préoccupé. | ||
| نگران نباش، تو بیش از حد مضطربی. | ||
Tranquille
| tranquille | ||
| آرام، خلوت، ساکت |
||
| La rue est tranquille. | ||
| جاده آرام است. | ||
Comme
| comme | ||
| مثل، شبیه | ||
| Comme toi, j’aime danser. | ||
| مثل تو، من رقصیدن را دوست دارم. |
||
| Tu es sympa comme lui. | ||
| تو مثل او باحالی. |
||
Triste
| triste | ||
| غمگین، غمناک |
||
| C’était une histoire triste. | ||
| اون داستان غم انگیزی بود. |
||
| Tu me rends triste. | ||
| تو منو غمگین می کنی. |
||
| La pluie me rend triste. | ||
| باران غمگینم می کند. |
||
| Je suis triste car mon chien est mort. | ||
| غمگینم، چون سگم مرد. | ||
| Elle est triste. | ||
| او غمگین است. |
||
Pourquoi
| pourquoi | ||
| چرا؟ |
||
| Pourquoi es-tu triste? | ||
| تو چرا غمگینی؟ |
||
Parce que
| Parce que | ||
| چرا؟ |
||
| Elle ne le rappelle pas parce qu’elle est trop occupée. | ||
| او(زن) با او(مرد) تماس نگرفت چرا که خیلی گرفتار بود. |
||
Renvoyé
| Renvoyé | ||
| اخراج شده، حالت PP فعل renvoyer | ||
| L’entreprise a renvoyé 100 employés. | ||
| شرکت 100 کارمند را اخراج کرد. |
||
نکات درس
گرامر فرانسه، ارائه دلیل یا توضیح هنگام مواجه شدن با یک پرسش، Pourquoi/parce que
برای درخواست توضیح یا دلیل چیزی، از قید پرسشی pourquoi استفاده می شود که به معنای “چرا؟” یا به عبارت دقیق تر “برای چه؟” می باشد. شایع ترین راه برای پاسخ به پرسش با استفاده از pourquoi، بهره گیری از parce que به معنای “چون که” می باشد. ترکیب Parce que می تواند آغازگر جمله باشد، Parce que به تعریف علت، توضیح یا انگیزه انجام کاری که در مورد آن پرسش شده می انجامد.
مثال:
Pourquoi tu es chez le docteur? (چرا الان در مطب دکتر هستی؟)
Je suis chez le docteur parce que mon fils est malade.(در مطب دکتر هستم،چون پسرم مریض است)
Pourquoi tu es pauvre?(چرا فقیری؟)
Parce que je n’ai pas d’argent, je suis pauvre.(چون پولی ندارم، فقیرم)
اگر دقت کرده باشید، در این درس فعل Devoir را نیز مورد استفاده قرار دادیم. از این پیوند می توانید گرامر تکمیلی این درس را درباره کاربرد فعال Devoir مطالعه کنید.
اصطلاحات و دانستنی های فرهنگ و جامعه فرانسه
.A.N.P.E مخفف “Agence Nationale Pour l’emploi” (آژانس ملی استخدام) است. این آژانس موسسه ای دولتی بودکه توسط وزیر اقتصاد، مالی و اشتغال فرانسه اداره می شد. آنها موسسه را در سال 1967 ایجاد کردند تا آمار اشتغال را متمرکز و محاسبه کنند و همچنین مرکزی برای کمک به افراد بیکار جویای شغل ایجاد کنند.
UNEDIC بخشی از خدمات عمومی اشتغال است که مسئولیت صدور بیمه بیکاری را برای افرادی که به دنبال شغل هستند را بر عهده دارد.
در سال 2008، نیکولا سارکوزی به منظور توسعه و تسهیل این پروسه، تصمیم گرفت که AN.P.E. و UNEDIC را از طریق ایجاد یک پایگاه داده مشترک و ایجاد یک فایل منحصر به فرد برای هر فرد بیکار ادغام کند.
* در سال 2009 سرانجام، .A.N.P.E را با UNEDIC ادغام شد و امروزه به عنوان Pôle Emploi معروف است.
حالا یک بار دیگر به درس گوش کنید. بسیار امیدواریم که دیگر هیچ ابهامی در فهم درس نداشته باشید.







