مقدمه
جووانی بوکاچیو، (به ایتالیایی: Giovanni Boccaccio) (ایتالیایی: [dʒoˈvanni bokˈkattʃo] (زاده ۱۶ ژوئن ۱۳۱۳ – درگذشته ۲۱ دسامبر ۱۳۷۵) یکی از بزرگترین ادبا در ایتالیا بود و به همراه دانته ، یکی از بزرگترین پاسداران زبان ایتالیایی شناخته میشود .
جووانی بوکاچیو فردیست که کلمه الهی را به کتاب کمدی اثر دانته آلیگیری اضافه کرد؛ و نام کمدی الهی را به عرصه ادبیات آورد.
بدون بوکاچیو ، تحول ادبی رنسانس ایتالیا از نظر تاریخی قابل درک نیست.
کودکی
بوکاتچو از پدری ایتالیائی و مادری فرانسوی در چرتالدوندر نزدیکی فلورانس زاده شد، پدرش تاجر برجسته فلورانسی بوکاچینو دی چلینو بود. بوکاچیو کودکی و تحصیلات خود را ابتدا در فلورانس گذراند.
در سال 1326، پدرش به عنوان رئیس بانکی در ناپل منصوب شد. این باعث تحریک تمام خانواده در حال حرکت از فلورانس شد. در این زمان ، جیووانی بوکاچیو که فقط 13 سال سن داشت، به عنوان شاگرد در آن بانک کار کرد. این تجربه ناخوشایند بود زیرا پسر حرفه بانکی را دوست نداشت.
جوانی و بزرگسالی
در سال ۱۳۲۷، او برای تحصیل در رشته حقوق قانون به ناپل اعزام شد. در همین دوره او در مورد موضوعات ادبی نیز کنجکاوی نشان داد. علاقه روزافزون او به این موضوعات باعث شد که وی از تحصیل خود صرف نظر کند برخلاف میل پدر، به راه شعر و ادب کشیده شد و کاملاً خود را وقف ادبیات کند. در دهه ۱۳۳۰، پدرش او را به دربار رابرت حکیم، پادشاه ناپل معرفی کرد.
زیر نظر استادان متبحر در بار به آموختن زبان لاتین پرداخت و به آثار ویرژیل و پترارک علاقهمند گشت، در ضمن به خوشگذرانی و عیاشی روی آورد وی به فتامتا (ماریا) دختری زیبا از خانواده های اشرافی دل بست که الهام بخش او در همه آثار ادبی گشت. بوکاچیو در نوشته هایش از جمله سه کتاب، از عشق فراوانش به ماریا یاد کرده است
در 25 سالگی ، او به فلورانس بازگشت تا با مرگ پدرش، سرپرست برادر کوچکترش شود. همچنین در این مدت، با انتصاب سلطنتی، به عنوان یک مقام دادگاه در دفاتر عمومی و نمایندگیهای دیپلماتیک در فرانسه، رم و سایر نقاط ایتالیا خدمت کرد.
بله بوکاچیو همچنین از مقامات دولتی فلورانس بود و فضای بسیاری از داستان هایش در این شهر می گذرد. او در جوانی به نجوم علاقهمند شد و مدتی به زبان یونانی این علم را آموخت تا این که به نویسندگی روی آورد.
مدتی پس از ورود وی ، شیوع طاعون سیاه شهر را فرا گرفت، در نتیجه، حدود یک سوم از ساکنان شهر ناپدید شدند. در این دوره بیماری، جیووانی بوکاچیو از فعالیت ادبی دور شد و خود را در جهان عوام غرق کرد.
مرتبط مطالعه کنید: پیشینه زبان و ادبیات ایتالیا: غنای ادبی ایتالیا از کجا آمده؟
بوکاچیو و پتراک
در سال ۱۳۵۰ بود که شاعر معروف ایتالیا یعنی پتراک را میبیند و دوستی عمیقی بین این دو شکل میگیرد و باعث میشود هر دو به مطالعه ادبیات یونان و روم باستان بپردازند سپس بوکاچیو در تحقیقات درباره متون قدیم با پترارک همکاری کرد .
مرگ
در پایان زندگی او، برخی از ناامیدی های عشق و مشکلات سلامتی باعث سقوط جیووانی بوکاچیو در یک حالت افسرده عمیق شد
در نتیجه این بحران ، در نوشتههای او نشانههای تلخی به ویژه در مورد زنان مشاهده شد. مداخله دوستش پتراک مانع فروش بخشی از کار و سوختن کتابخانه گستردهاش شد.
پس از ۱۳۶۰ خانه بوکاچیو یکی از مراکز علوم و ادب باستانی گردیده و از آنجا اخبار تازه و کشفیات ادبی به سراسر ایتالیا و اروپا پخش می شد
جووانی بوکاچو سر انجام در ۲۲ دسامبر۱۳۷۵ در حالی که ۶۲ بهار از عمرش گذشت بود، درگذشت و جهان را تنها گذاشت.

آثار
آثار بوکاچیو بسیار گوناگون است و از چنان قدرت خلاقیت و دقت در برخوردار که مقام او را به دانته که چهل و هشت سال و پترارک که پیش از او زاده شده بودند، نزدیک میکند .
شخصیت بدیع بوکاچیو در آن است که واقعیت های عصر خویش را به موضوع های عهد باستان می پیوندد چنانکه نمی توان افسانههای قدیم را از سرگذشتهای واقعی عصر او تشخیص داد.
بوکاچیو بنا به گفته خودش قصهنویسی را از هفت سالگی آغاز کرد و در طول عمر خود شیفته مسافرت و تفحص در آداب و رسوم و روحیات مردم بود.
شکار دیانا
در «۱۸بند»
فیلوستراسو
فیلوکولو
در هفت جلد، بنا بر درخواست فیامتا (ماریا) و در سالهای آخر اقامت بوکاچیو در ناپل میان سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۴۰ نوشته و پس از قطع رابطه او با فیامنا ناتمام مانده و دنباله اش در فلورانس گرفته شده است و به رشته ی تحریر در آمده است .
این اثر یکی از پر اقبالترین آثاری است که از بوکانچو منتشر شده است که هم به لحاظ زبانی و هم به لحاظ ساختار روحی آن بسیار مورد اقبال است
وی منظومه شکار دایانا و داستان فیلوکولو را پدیدآورد و به دنیای ادب راه یافت.
دکامرون (۵۲–۱۳۴۹)
رسالهای در سرودهای دانته
کورباتچو
تزئیدا (تسیدا)
رؤیای عاشقانه
به فیامتا اهدا شده و شاعر هجران کشیده ای را نشان می دهد که همه وجودش به دلدار بستگی دارد و در عالم رویا خود را در جاهای دور افتاده سرگشته در بیابانها، با دختری زیبا و پس از آن با حوادثی بیشمار روبرو میبیند
آمدتو
درباره زنان نامی
فیامتا
تبارشناسیِ خدایان دورهی شرک(خدایانِ پِگان)
ترانههای شبانی
نامه تسلیتآمیز به پینو دوروسی

شاهکار بوکاچیو (دکامرون)
کتاب دکامرون Il Decamerone که لغتی یونانی و به معنای ده روز است، از مهمترین نوشتههای بوکاچیو بشمار میرود، که در سال ۱۳۴۸ نوشتنش آغاز و پنج سال بعد به اتمام میرسد. این کتاب مجموعهای شامل ۱۰۰ داستان جالب در یک قالب کلی است توسط گروهی از دوستان پناهنده در ویلایی در حومه فلورانس برای فرار از شیوع مرگ سیاه تعریف شده است.
هفت زن و سه مرد نجیبزاده ثروتمند و محتاط برای فرار از طاعونی که در شهر فلورانس شیوع یافته، به ییلاقی خارج از شهر پناه میبرند. در آنجا هریک از آنها ده داستان در طول ده روز تعریف میکند و هر راوی در پایان هر روز داستان خود را با یک شعر به انتها میرساند که این اشعار نشان دهنده قدرت شاعری بسیار زیبای بوکاچیو است. در انتهای ۱۰۰ داستان این دوستان به خانههای خود بازمیگردند.
کتاب دکامرون به ده روز تقسیم میشود و اولین روز آن به وصف طاعونی اختصاص مییابد که در ۱۳۴۸ فلورانس را منهدم ساخته است .
تنوع خارق العاده موضوع ها، قهرمانان، خصیصهها، مکانها و زمانها از طرفی و شیوه نگارش و اندیشهها از طرف دیگر کتاب دکامرون را تبدیل به اثری بینظیر ساخته و موجب شده است که در طی قرنها ترجمهها و تفسیرهای گوناگون در باره خصوصیتها و ادراکهای عمیق این شاهکار ادبی بعمل آید . دکامرون یک کمدی الهی واقعی است با هزاران رنگارنگی و گوناگونی در تجسم حالتهای خاص گروهها و افراد بشری . این کتاب اولین و بهترین اثر نثر دوران رنسانس بشمار میآید. داستانهای آن به لحاظ محتوا و تنوع قابل توجه است که بوکاچیو در جمع آوری آنها از منابع زیاد فرانسوی، یونانی و نقل قولهای شفاهی عوام استفاده کرده است.
داستانهایی که در کتاب دکامرون موجود هست بهطوریست که در ادبیات آینده اروپا تأثیری ژرف نهاد و نویسندگان بسیاری مانند شکسپیر و سروانتس و… از کتاب دکامرون تاثیر گرفته اند. همچنین بعدها در ادبیات پارهای کشورها از جمله انگلستان مورد اقتباس و تقلید قرار گرفت. نفوذ وی را میتوان در برخی از آثار چاسر انگلستان لانگفلو آمریکایی و کیتس شاعر انگلیسی و جفری چاوزر (۱۳۴۳- ۱۴۰۰) ، معروف به پدر ادبیات انگلیسی و همچنین میتوان به فرانسوا رابلای (۱۴۳۸- ۱۵۵۳) ، برتولت برشت (۱۸۹۸- ۱۹۵۶) ، مارک تواین (۱۸۳۵- ۱۹۱۰) ، کارل کاپک (۱۸۹۰- ۱۹۳۸) ، گومز د لا سرنا (۱۸۸۸- ۱۹۶۳) و ایتالو کالوینو اشاره کرد.
این اولین اثر صرفاً رنسانس است ، زیرا تنها به جنبه های انسانی میپردازد ، بدون آنکه از مضامین دینی یا کلامی نام برد.
نگارش این کتاب در سال ۱۳۵۳به پایان رسید.

یک شعر زیبا از بوکاچیو
میراثدار نگاه تو
دل من است
و این دل
دوستت دارم را
روزی از لبان تو خواهد چید
آن روز
تمام کوچه پر از دل من می شود
و دل تو نیز
بر شاخه درختان نارون نشسته
دوستت دارم هایش را می شمرد
و دل من
کوچه را از بوسه پر می کند
من و تو
یعنی دلهایمان .
خلاصه

| نام | جووانی بوکاچیو (به ایتالیایی: [dʒoˈvanni bokˈkattʃo]) |
| متولد | ۱۶ ژوئن ۱۳۱۳، فلورانس |
| ملیت | ایتالیایی |
| شغل | شاعر، نویسنده، سیاست مدار |
| آثار | دکامرون، شکار دایانا، فیلوکولو |
| زمان | دوره قرون وسطای متأخر |
| همسر | ازدواج نکرد |
| عشق | فتامتا (ماریا) |
| تاریخ و محل درگذشت | ۲۱ دسامبر ۱۳۷۵ (۶۲ سال) فلورانس |










شرح حال بسیار زیبا از آقای جیووانی بوکاچیو وکتاب دکا مرون بود که تصمیم گرفتم این کتاب را هم حتما تهیه کنم وبخوام.
خوشحالم که رضایتتون تامین شد.